اسم «درگناستون» اگرچه ما را به یاد دنریس تارگرین و اولین مقصدش بعد از ترک اسوس میاندازد، اما اپیزود را با یکی دیگر از نِ قدرتمند وستروس آغاز میکنیم. آریا استارک بعد از استفاده از قابلیتهای تغییر چهرهاش در فینال فصل ششم برای خوراندنِ گوشتِ بچههای والدر فری به او و بعد نفله کردنش خیلی سر ذوقمان آورد، اما راستش را بخواهید انتظار داشتم بعد از تمام بدبختیهایی که آریا برای رسیدن به این جایگاه کشیده است، انتقام از قاتلِ مادر و برادر و زن برادرش به یک سکانس خشک و خالی خلاصه نشود. اشتباه نکنید. من نحوهی غافلگیر شدنِ والدر فری توسط آریا که به معنای تایید شدنِ تبدیل شدن او به یک قاتل بیچهره بود را دوست داشتم، اما بهطرز غیرقابلتوصیفی انتظار چیز بیشتری را داشتم. خب، سازندگان در آغاز این اپیزود این گلهی ریزه میزه را برطرف میکنند. معلوم میشود عطش انتقام آریا فقط با والدر فری سیراب نمیشده، بلکه او کمر به حذف کردنِ تمام و کمالِ خاندان او از صفحهی روزگار بسته است. اپیزود با یکی دیگر از سخنرانیهای والدر فری آغاز میشود و متعجبمان میکند که او چگونه زنده است. نحوهی به تصویر کشیدنِ پیشخدمتهای دختر او و تقریبا همهچیز به نوعی یادآور سکانس قتل والدر در فینال فصل ششم است.
بنابراین در ابتدا به نظر میرسد یا به دلایل نامعلومی به گذشته فلشبک زدهایم یا سازندگان به دلایل نامعلومی میخواهند صحنهی مرگ والدر را دوباره تکرار کنند. اما به محض اینکه والدر فامیلهایش را به خوردن نوشیدنی ناب آربر دعوت میکند و خود لب به جامش نمیزند، شک کردم. او میخواهد فامیلهایش را مسموم کند. اما از آنجایی که من احمق هستم و نویسندگان سریال در کارشان خوب هستند، صحبتهای والدر در رابطه با خیانت و کشتنِ استارکها باعث شد فکر کنم والدر به دلایلی میخواهد فامیلهایش را بکشد. شاید چون فکر میکند وقتی دست آنها برای خیانت به استارکهایی که نان و نمکشان را خورده بودند نلرزید، از کجا معلوم که به او خیانت نکنند (گفتم که وقتی پاش بیافتد، کندذهن میشوم!)، اما به محض اینکه والدر شروع به توضیح مرگِ استارکها با جزییات میکند و حرف از یک گرگ تنهای بازمانده میزند که هنوز زنده است، حقیقت فاش میشود. فریها از سر ناچاری فقط چندتا از اعضای استارکها را کشتند، اما آریا به «چندتا» راضی نمیشود. او طوری آنها را حذف میکند که هیچ راهی برای نشستن یک فری دیگر بر تخت فرمانروایی ریورلندز باقی نماند. از این به بعد وقتی حرف از فریها بشود، مردم باید در کتابهای تاریخ دنبال آنها بگردند. این صحنه همچنین بهمان میگوید که آریا رسما به چنان قاتل ماوراطبیعهای تبدیل شده که میتواند علاوهبر چهره، از نظر قد و هیکل هم تغییر شکل بدهد و خود را به دور از دسترسترین و قویترین اشخاص دنیا برساند و آنها را بدون مشکل نفله کند. پس سوال این است که آیا آریا به مسیرش برای قتلِ سرسی لنیستر ادامه میدهد یا چیزی نظرش را تغییر میدهد؟